دعوی الزام به ایفای تعهد مالی
مفهوم تعهد
تعهد در لغت به معنی بر عهده گرفتن یا خود را مدیون و موظف کردن آمده است. ولی در اصطلاح حقوقی تعهد عبارت است از به عهده گرفتن انجام یا ترک عملی در برابر دیگری، به عبارت دیگر تعهد رابطه حقوقی است که به شخص توانایی می دهد که از شخص دیگری مالی را مطالبه و یا انجام و یا امتناع از امری را تقاضا کند. معنی عام تعهد معادل عهده و تکلیف و حقوق دینی است و معنی خاص آن رابطه حقوقی میان دو شخص است که به واسطه آن متعهد له حق دارد متعهد را به پرداخت مبلغی پول یا انتقال مال یا انجام یا ترک فعل و … الزام نماید. الزام به انجام تعهد از حقوقی است که به موجب ماده 220 قانون مدنی مقرر گردیده است زیرا طبق این ماده عقود نه تنها متعاملین را به اجرای موارد مصرحه در آن ملزم میکند بلکه می تواند تعهدات قانونی و عرفی گوناگونی هم که از این عقود ناشی می گردد را به عهده آنها بگذارد. دعوای الزام به انجام تعهد بسته به موضوع آن ممکن است مالی یا غیرمالی باشد مثلا الزام به تعمیر چیزی مثل خودرو، غیرمالی و الزام به پرداخت وجه نقد مالی است. که بحث ما در اینجا تعهد مالی مثل همین پرداخت وجه نقد می باشد.
ارکان تعهد
-
متعهد: به طور کلی شخصی که انجام کار یا عملی یا عدم اقدام به آن را برعهده می گیرد.
-
متعهدله: شخصی که به وسیله آن تعهد حقی برایش ایجاد می شود و در واقع صاحب حقی می شود اعم از مالی و غیرمالی.
-
موضوع تعهد: آن کا یا عمل یا چیزی است که تعهد نسبت به آن به وجود آمده است.
مبانی ایجاد تعهد
-
قرارداد: این نوع تعهد ناشی از اصل حاکمیت اراده است بدین معنا که افراد می توانند به وسیله توافق و قرارداد خصوصی برای یکدیگر ایجاد حق کنند مثلا پولی را به دیگری برای مدت معین قرض دهد.
-
قانون: بارزترین نوع این تعهد، تعهد و تکلیفی است که اشخاص در برابر دولت و در هر جامعه دارند و به موجب قوانین موضوعه هر جامعه بر آنان تحمیل میشود، زیرا به مقتضای حاکمیت دولت و به دلیل ولایت ناشی از حاکمیت صورت میگیرد. مثل پرداخت عوارض.
-
عرف: همانطور که از لفظ آن معلوم است این نوع تعهد ناشی از عرف می باشد نه قانون یا اراده و قرارداد طرفین.
روش های سقوط تعهد
-
به وسيله وفاء به عهد
یعنی اینکه مدیون دین خود را به طلبکار یا همان داین بپردازد که در اصطلاح به این امر وفای به عهد می گویند که معمول ترین راه سقوط تعهد همین ایفای دین می باشد.
-
به وسيله اقاله
اقاله در اصطلاح، فسخ عقد از طرف معامله کنندگان بعد از پشیمانی یکی از دو طرف معامله و درخواست فسخ از جانب او و قبول این درخواست از طرف دیگر میباشد. بنابراین اگر یکی از طرفین معامله از معاملهای که کرده پشیمان شود وهیچ راهی برای فسخ عقد نداشته باشد از بایع درخواست میکند که معامله فسخ شود و او نیز قبول کند و بیع را فسخ کند معامله فسخ میشود که به این کار اقاله میگویند. که بدین وسیله تعهد نیز از بین می رود.
-
به وسيله ابراء
در قانون مدنی و در ماده 289 ابراء بدین صورت تعریف شده است: ابراء عبارت است از اینکه داین به اختیار از حق خود صرفنظر کند. بدین وسیله قانون مدنی ابرا را یکی از راه های سقوط تعهد معرفی گرده است.
-
به وسيله تبديل تعهد
یکی دیگر از روش های از بین رفتن تعهد، تبدیل تعهد می باشد بدین صورت که طرفین با توافق تعهد موجود را به تعهدی جدید تبدیل می کنند و در عمل بدین وسیله تعهد پیشین از بین می رود.
-
به وسيله تهاتر
گرچه قانونگذار ایران تهاتر را یکی از اسباب سقوط تعهدات به شمار آورده و برخی آن را تساقط دو دِین متقابل دانستهاند، ولی از نظر تحلیلی حذف دو دین متقابل به معنی اجرای هر دو تعهد است نه سقوط آنها زیرا هر طلبکار در برابر از دست دادن حقی که دارد ارزش معادل آن را به دست میآورد و از بار تعهد او کاسته میشود یعنی نخست هر دو تعهد اجرا میشود و زوال یا تساقط تعهد، اثر با واسطه تهاتر و نتیجه رسیدن به هدف نهایی آن است.
-
به وسيله مالكيت مافي الذمه