عسر و حرج در دوران عقد

در این مقاله قصد داریم به بررسی موضوع عسر و حرج در دوران عقد بپردازیم. این موضوع یکی از مهمترین مسائل در دادگاه خانواده است.

عسر و حرج در دوران عقد
عسر و حرج در دوران عقد

به سوالات زیر باید پاسخ دهیم:

  • مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟
  • شروط دوازده گانه عقدنامه کدامند؟
  • مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید
  • برخی از مصادیق زنان که با وجود آن می­توانند درخواست طلاق عسر و حرج را در دوران عقد به صورت غیابی بدهند کدامند
  • بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است؟
  • آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟
  • درجات عسر و حرج کدامند
  • آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر می­توان تقاضای طلاق نمود
عسر و حرج در دوران عقد
عسر و حرج در دوران عقد

 

مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟

در اصل عسر و حرج به معنای سختی کشیدن زن و هر چیزی که باعث این عامل می­شود و مشقت زن را در طی زندگی فراهم می­کند می­باشد که می­تواند موجبات طلاق را فراهم آورد. عسر و حرج یک امر کلی شناخته شده و این امکان وجود ندارد که شاهد و گواهی برای آن پیدا کرد.

مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟
مسئله عسر و حرج زنان به چه معناست؟

تشخیص عسر و حرج معمولا به عهده دادگاه است چون این موضوع عاملی نیست که هر کسی بتواند در مورد آن نظر دهد و رای صادر کند. درست است که حق طلاق برای زوج در نظر گرفته شده اما زوجه در شرایطی که زندگی تمحل ناپذیری را داشته باشد می­تواند درخواست طلاق نماید.

اما معمولا بانوان هنگامی که قصد تمام کردن زندگی مشترک را داشته باشند و تصمیم به طلاق گرفته باشند، به دلیل این که حق طلاق با مرد است اکثراً به دنبال راهی برای رسیدن و اثبات عسر و حرج هستند. مثلا تلاش می­کنند که ثابت کنند زوجه یکی از شروط دوازده گانه عقد را نقض کرده و یا مرتکب خطایی شده که این اشتباه هم جزو شواهد عصر و حرج شناخته می­شود.

شایان ذکر است که تقاضای عسر و حرج و طلاق در دوران عقد هیچ تفاوتی با ازدواج ندارد و این امکان برای زوجه موجود است که با بروز هر نوع مسئله و مشکلی که مربوط به مبحث عسر و حرج باشد ترتیب دادخواست را برای طلاق در دادگاه خانواده بدهد.

اثبات عسر و حرج:

یکی از مهم­ترین نکاتی که زوجه برای دریافت حق طلاق به آن نیاز دارد اثبات مصادیق عسر و حرج و امکان دستیابی این ادله در دادگاه به دست قاضی مربوطه است. تا بتوان با استفاده از این دلایل و مستندات قاضی را مجاب به صدور حکم طلاق به واسطه در عسر و حرج قرار گرفتن زوجین کرد.

معمولا در دادگاه خانواده برای زنان اثبات عسر و حرج از سمت مرد بسیار سخت­تر از اثبات عمل نکردن به شرایط دوازده گانه­ای است که در عقدنامه جاری شده و مرد آن را قبول کرده است. به این دلیل که باید دادگاه در این مورد قاضی قانع شود که یک موضوعی خاص موجبات عسر و حرج زن را فراهم آورده که وی خواهان طلاق عسر و حرج است.

اگر در این باره بخواهیم برای اثبات موضوع ترک انفاق در عسر و حرج زوجین مثالی بزنیم باید گفت که ثابت کردن فقر و درماندگی و البته قرار گیری زن در چنین شرایطی که موجب عسر و حرج وی شده با ارائه ادله­ های متفاوتی از جانب زوجه امکان پذیر خواهد بود.

ترک انفاق

حکم قطعی کیفری برای موضوع ترک انفاق از جانب زوج با تکیه بر ماده 53 قانون حمایت از خانواده ممکن می­باشد، چنانچه عسر و حرج زن به دلیل اعتیاد زوج باشد در قانون حمایت خانواده ذکر شده که اگر درباره این موضوع برای محکومیت زوج حکمی صادر شده باشد، یا وی دارای پرونده قضایی باشد و یا زوجه با تکیه بر سوابق بستری شدن زوج در کمپ می­تواند ادله قابل قبولی را برای قاضی پرونده جمع کند که در چنین شرایطی با استناد به این موارد قاضی حق را به زوجه خواهد داد.

هنگامی که فردی قصد طلاق به دلیل عسر و حرج را داشته باشد بنا به هر دلیل و با استناد به هر ادله­ای این نیاز وجود نخواهد داشت که مبلغی از جانب زوجه به زوج پرداخت شود اما بر خلاف این مورد گاهی به وقوع خواهد پیوست.

طلاق زوجه به دلیل بیزاری وی از زوج با پرداخت مبلغی پول را طلاق خلع می­گویند. اصولا این مورد از طلاق را همانند انواع دیگر طلاق نمی­دانند و معمولا این امکان وجود دارد که تا حدی بتوان نوع آن را تعیین کرد. به عنوان مثال چنانچه زن هنگام طلاق مهریه خود را ببخشد این مرد جزو طلاق بائن محسوب و منصوب می­گردد.

شروط دوازده گانه عقدنامه کدامند:

ابتلای زوج به جنون:

در مواردی ممکن است مرد به جنون مبتلا باشد و این امکان نیز برای زن فراهم نباشد که فسخ نکاح کند. اما بر اساس یکی از شروطی که در عقد نامه ذکر شده چنانچه مرد عقدنامه را امضا کرده باشد به نوعی به زن وکالت می­دهد که در صورت وجود این عامل از سمت وی زوجه بتواند با مراجعه به دادگاه دادخواست طلاق کند.

وجود شغلی که با مصالح خانوادگی زن در تضاد باشد:

در قانون حمایت از خانواده زوجه نیز همانند زوج می­تواند برای شغل همسر نظر دهد و قانون به وی این حق را می­دهد که در صورت اشتغال زوج به مشاغلی که کاملا در سطح مخالف با حیثیت وی باشد می­تواند مانعی برای کار وی باشد. در صورتی که دادگاه پس از رسیدگی به این موضوع حق را به زوجه دهد و زوج را از ادامه شغل منع کند اما مرد این موضوع را نپذیرد و کار خود را همواره ادامه دهد زوجه می­تواند خود را مطلقه نماید.

وجود شغلی که با مصالح خانوادگی زن در تضاد باشد:
وجود شغلی که با مصالح خانوادگی زن در تضاد باشد:

ازدواج مجدد زوج:

در صورتی که زوج بدون هیچ گونه اعلام رضایت از سمت زوجه اقدام به ازدواج مجدد کند زن می­تواند دادخواست طلاق دهد. این موضوع در مورد ازدواج دائم یا موقت هیچ تفاوتی نخواهد داشت و برای هر دو مورد یک رای صادر خواهد شد. گاهی اوقات نیز زوج ممکن است بیش از یک همسر داشته باشد و میان آن­ها عدالت را رعایت نکند که در چنین شرایطی نیز هر کدام از همسران می­توانند مدعی عدم رعایت عدالت از جانب همسر شده و با دریافت وکالت از زوج درخواست طلاق نماید.

عقیم بودن شوهر:

چنانچه از زندگی مشترک افراد به مدت 5 سال بگذرد و پس از این مدت زوجه متوجه شود که زوج قدرت باروری را ندارد و به بیان ساده وی عقیم است زن می­تواند به دلیل عدم باروری وی در محضر دادگاه دخواست طلاق نماید.

اگر مرد به مدت زمان 4 سال زوجه را ترک کرده باشد:

این موضوع در مورد طلاق غیابی نیز صدق می­کند و چنانچه دادخواست طلاق از سمت زوجه صادر شود و زوج با وجود دریافت ابلاغیه در دادگاه حضور نیابد و لایحه نفرستد، اگر زوجه دلیل موجهی را برای طلاق داشته باشد دادگاه رای طلاق غیابی را صادر می­کند.

به بیان ساده­تر اگر زوجه به مدت 4 سال کامل و البته به صورت متوالی همسر خود را ترک کرده باشد زوجه می­تواند دادخواست طلاق بدهد. در دادگاه نیز چنانچه مرد در جلسات حضور نداشته باشد و یا به شکل کلی هیچ کس خبری از وی نداشته باشد دادگاه رای نهایی را اعلام می­کند.

اگر مرد به مدت زمان 4 سال زوجه را ترک کرده باشد:
اگر مرد به مدت زمان 4 سال زوجه را ترک کرده باشد:

اعتیاد زوج:

این امکان برای زوجه وجود ندارد که بی دلیل خود را مطلقه کند بجز مواردی که زن حق طلاق را از جانب شوهر داشته باشد. یکی از مواردی که زن می­تواند با وجود آن از همسر خود طلاق بگیرد اعتیاد زوج به مواد مخدر و مشروبات الکلی و روانگردان­ها است. زوج بعد از ازدواج وظایفی دارد که باید تمامی آن را بر عهده بگیرد از جمله این وظایف اداره زندگی مشترک خود، تامین نیاز مادی و معنوی، حسن معاشرت وی با تمامی افراد خانواده که یکی از عوامل استحکام اجتماع در تمامی ابعاد است، می­باشد.

اعتیاد زوج ممکن است در انجام هر کدام از این موارد اختلال ایجاد کند و مانعی برای انجام این وظایف گردد که نتیجه آن باعث مشقت زن در طی زندگی مشترک خواهد بود و مراتب عسر و حرج را برای زن به وجود خواهد آورد. به همین منظور است که قانون حق طلاق زن را در چنین موردی برای وی اعمال کرده است. شایان ذکر است که قانون برای این مورد نیز به شکل صریح حق را به زن نداده بلکه شرایطی را مد نظر قرار گرفته که عبارتند از:

اعتیاد زوج باید در حدی باشد که زوجه نتواند با وی زندگی مشترک رااستمرار ببخشد. به این صورت که این عامل باعث وجود خلل در زندگی مشترک شود و موجبات عسر و حرج زوجه را در طی زندگی فراهم بیاورد.

ترک اعتیاد

دادگاه پس از احراز اعتیاد برای زوج فرصتی را در نظر خواهد گرفت که زوج ملزم به ترک اعتیاد شود به بیان ساده­تر به مرد فرصتی داده می­شود تا بتواند ترک کند و به زندگی عادی خود بازگردد چنانچه این الزام بر وی ممکن نبود و ترک نکرد و یا حتی بعد از گذشت مدت زمانی بعد از ترک اعتیاد دوباره به سمت مواد مخدر کشیده شد دادگاه می­تواند بنا به درخواست زن حکم طلاق را برای ایشان صادر کند.

محکومیت زوج به بیش از پنج سال:

در مواردی که زوج به دلایل مختلفی مرتکب خطا شده باشد و پس از اجرای حکم وی به 5 سال و یا بیشتر محکوم به حبس گردد زوجه می­تواند از این موضوع به عنوان عسر و حرج استفاده کند. در چنین شرایطی نمی­توان برای زوج نفقه­ای در نظر گرفت این مورد به وی تعلق نمی­گیرد و ممکن است مشکلات زیادی را برای او به دنبال داشته باشد حتی ممکن است باعث شود که آبروی زوجه به خطر بی­افتد. اگر زوجه با این مورد روبرو شود می­تواند دادخواست طلاق دهد و دادگاه حق را به وی داده و حکم به طلاق غیابی را صادر می­کند.

طلاق به دلیل سوء معاشرت یا بد رفتاری زن:

این موضوع جزو یکی از شروط دوازده گانه عقد می­باشد و در فرم چاپی عقد نامه نیز ذکر شده است. به این مضمون که اگر زوج در دوران عقد یا ازدواج با همسرش بد رفتاری کند به صورتی که موجبات عسر و جرح را برای زوجه فراهم آورده باشد زوجه می­تواند بعد از اثبات بد رفتاری مرد از محضر دادگاه تقاضای طلاق یک طرفه کند. البته در عمل اثبات این موضوع برای زن تا حدودی دشوار است چون در چنین مواردی معمولا زوج بد رفتاری از سوی خود را قبول نمی­کند و این موضوع را به شکل کلی انکار خواهد کرد.

طلاق به دلیل سوء معاشرت یا بد رفتاری زن:
طلاق به دلیل سوء معاشرت یا بد رفتاری زن:

در مورد این موضوع دادگاه یک قاعده کلی در نظر گرفته و آن این است که این حق برای زوجه صادر شده و زمانی که این حق پایمال شده باشد همین قاعده به قوت خود باقی خواهد ماند. پس در چنین شرایطی چنانچه زوجه سوء معاشرت و بد رفتاری زوج را بتواند ثابت کند حتی اگر این موضوع مربوط به گذشته باشد می­تواند دادخواست طلاق کند و دادگاه نیز حق را به وی خواهد داد.

بد رفتاری و سوء معاشرت

عواملی که در دادگاه به عنوان بد رفتاری و سوء معاشرت خوانده می­شود فحش و ناسزا یا جراحت وارده به زوجه است. به این صورت که اگر ضرب و شتم یا جراحت وارده به اندازه ­ای باشد که باعث شود مبلغی معادل یک پنجم دیه انسان کامل به زن تعلق بگیرد دادگاه می­تواند آن را به عنوان سوء معاشرت و بدرفتاری مرد در نظر گرفته و حق را به زن بدهد.

سوء معاشرت از سمت زوج فقط در عواملی همچون ضرب و شتم ختم نمی­شود بلکه ممکن است در محافل و مجالس زن به شکل مداوم مورد تحقیر زوج قرار بگیرد که این مورد نیز از عوامل بد رفتاری شناخته شده و مصادیق سوء معاشرت بر اساس عرف و نظر دادگاه ملاحظه خواهد شد.

در این مورد غیر از دلایل و قراینی که از سوی زوجه به محضر دادگاه ارائه می­شود وجود یک شاهد نیز می­تواند کارساز باشد و بعد از این مراحل زن به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد و گواهی پزشکی قانونی را می­توان در کنار شهادت شهود یکی از دلایل مهم برای اثبات سوء معاشرت مرد در نظر گرفت و در نتیجه دعوی می­تواند بسیار تاثیر گذار باشد.

 

ابتلای زوج به یک بیماری مسری و یا بیماری که به سختی معالجه می­شود:

یکی از مواردی که موجب می­شود تا زوجه درخواست طلاق را داشته باشد و دادگاه نیز حق را به وی خواهد داد وجود بیماری­های پوستی یا عفونی است که مسری هستند. مانند سفلیس، ایدز، سوزاک که وجود آن می­تواند عامل خطر برای زوجه را فراهم بیاورد.

وجود بیماری­های دیگر نیز که باعث می­شود زندگی مشترک افراد را با مشقت بسیار زیادی همراه کند از جمله قطع نخاع، قطع دست، فلج پا و دیگر بیماری ­هایی از این دست نیز جزو مصادیق عسر و حرج شناخته می­شوند و زوجه را در شرایطی بسیار دشوار قرار خواهد داد که عرفاً غیر قابل تحمل است.

ابتلای زوج به یک بیماری مسری و یا بیماری که به سختی معالجه می­شود:
ابتلای زوج به یک بیماری مسری و یا بیماری که به سختی معالجه می­شود:

چنانچه یکی از این موارد از سوی زوجه در دادگاه و در محضر قاضی بیان گردد و این موضوع نیز به اثبات برسد رای دادگاه می­تواند الزام زوج به طلاق باشد. در دادگاه تکلیف موارد دیگری نیز همچون مهریه، جهیزیه، نفقه، اجرت المثل و … برای زن و وجود فرزندان مشترک و نحوه دیدار آن­ها برای هر دو طرف نیز تعیین خواهد شد.

عدم پرداخت نفقه و یا عدم انجام سایر وظایف و حقوق واجب زن:

چنانچه زوج حقوق واجب زوجه را به مدت 6 ماه پرداخت نکند که از جمله این حقوق عدم ایفای حق همبستری و نزدیکی و حسن معاشرت با وی می­باشند و یا عدم پرداخت نفقه، زن می­تواند درخواست خود را جهت طلاق از وی ارائه نماید.

عدم پرداخت نفقه و یا عدم انجام سایر وظایف و حقوق واجب زن:
عدم پرداخت نفقه و یا عدم انجام سایر وظایف و حقوق واجب زن:

در مواردی که زوج به جرایم مناف با حیثیت خانوادگی زوجه محکوم گردد:

در این مورد بزه شامل جرایم مختلفی شده که باعث توهین و سر شکستگی حیثیت خانوادگی زوجه می­شود که خلاف­هایی نظیر جرایم ناموسی و جنسی به نسبت دیگر گناهانی که با حیثیت خانواده در تضاد است بیشتر مورد توجه قاضی قرار خواهد گرفت. در چنین موقعیتی زوجه این حق را دارد که با استفاده از مواردی که در عقد نامه ذکر شده و با داشتن وکالت از سوی زوج (امضای عقد نامه) برای درخواست طلاق اقدام کند.

در مواردی که زوج به جرایم مناف با حیثیت خانوادگی زوجه محکوم گردد:
در مواردی که زوج به جرایم مناف با حیثیت خانوادگی زوجه محکوم گردد:

 

  1. مفقود الاثر شدن زوج:

موضوع مفقود الاثر شدن در عقدنامه جزو شروطی است که پس از گذشت زمان مقرر در صورت پیدا نشدن زوج پس از مراجعه به دادگاه زوجه می­تواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق نماید. اگر هیچ خبری از زوج یافته نشد حکم طلاق به درخواست زوجه صادر خواهد شد. شایان ذکر است که شرط مفقود الاثر شدن چهار سال تسهیل شده اما در صورتی که شرط به امضا زوج نرسیده باشد این مدت زمان به شش ماه تغییر پیدا خواهد کرد و در این حالت نیازی به اعلام در روزنامه وجود نخواهد داشت.

مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید:

در این مورد باید گفت که مصادیق عسر و حرج از نظر قانون امری معیین و مشخص نیست بلکه به تشخیص قاضی که دعوی در محضر وی اعلام می­شود، بستگی دارد. در این مورد ممکن است قاضی پرونده خانواده، هر چیزی را جزو یکی از مصادیق عسر و حرج خوانده و رای به طلاق زوجین را صادر کند. البته باید گفت که حتما عرف جامعه و محلی که در آن سکونت می­کنند نیز در مورد این موضوع می­تواند تا حدودی تاثیر گذار باشد.

مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید:
مصادیق عسر و حرج در قوانین را عنوان کنید:

در قانون مدنی قانون گذار به دلیل تغییر و تحولاتی که در طی مدت زمانی مشخص به وقوع می­پیوندد ماده 130 قانون را تغییر داده و اعلام می­کند که: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج شود زوجه می­تواند به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای طلاق عسر و حرج نماید. در صورت اثبات، دادگاه زوج را مجبور به طلاق نموده و اگر اجبار میسر نشد با اجازه حاکم دادگاه زوجه تلاق داده می­شود که این نوع طلاق به طلاق قضایی مشهور است.

در حالت کلی باید گفت که موضوع عسر و حرج به نوعی امری شخصی است برای مثال فردی را در نظر بگیرید که معتاد است اما اعتیاد وی باعث ایجاد هیچ گونه خللی در زندگی زناشویی وی نشده باشد. در چنین مواردی نمی­توان گفت که موضوع اعتیاد این شخص موجبات عسر و حرج را برای خانواده وی فراهم کرده است.

اعتیاد

در حالت کلی اعتیاد یک جرم است که دادگاه انقلاب به آن رسیدگی خواهد کرد. در این مورد خود دادگاه سابقه شخص را بررسی می­کند یا ممکن است زوجه تمامی سوابق محکومیت زوج را در دادگاه انقلاب و زندان تحویل بگیرد و آن را به دادگاه خانواده ارائه دهد که این موضوع جزو مستندات مربوط به پرونده مورد نظر شناخته شده و دادگاه نیز با استناد به آن حکم نهایی را صادر خواهد کرد.

برای این که طلاق مربوط به عسر و حرج صادر شود زوجه باید از مهریه خود گذشته تا بتواند خود را مطلقه کند. در این مورد زن یا باید تمام مهریه و یا بخشی از آن را به زوج خواهد بخشید تا طلاق بائن برای وی صادر شود.

چنانچه زوجه از مهریه خود گذشت نکند مرد نیز در دادگاه حق وجود خواهد داشت که در این مورد ممکن است با یک بار حضور مرد در دادگاه تمامی زحمات زن به هدر رفته و رای دادگاه به سود زوج صادر شود. مراجع قانونی که می­توان برای وصول مهریه به آن رجوع کرد عبارتند از: ارائه دادخواست از سوی زوجه به یکی از دفاتر اجرای ثبت و یا درخواست مهریه زوجه با استفاده از روش ارائه دادخواست به دادگاه.

باکرگی زوجه

یکی از مصادیقی که جزو بارزترین موارد عسر و حرج در دوران عقد است باکرگی زوجه می­باشد. به این صورت که با وجود گذشت زمان طولانی از عقد اما هنوز زوجه باکره باشد که در چنین موردی باید چند فرض برای ادعای عسر و جرح را متصور شد:

در این مورد با وجود این که عقد نکاح بر زوجه خوانده شده اما زندگی مشترک آن­ها هنوز آغاز نشده باشد یا به اصطلاح زندگی­شان را با هم زیر یک سقف شروع نکرده باشند. با این وجود امکان دارد که چند سال چنین شرایطی ادامه پیدا کند.

در این مورد زوجه نمی­تواند به دادگاه مراجعه کند و با عنوان عسر و جرح ناشی از عدم ازاله بکارت تقاضای طلاق را عنوان نماید. شایان ذکر است که اگر در مدت زمان نامتعارفی زوج وی را رها کرده باشد و او را بلاتکلیف بگذارد زوجه می­تواند در این مورد اقدام به طلاق کند.

مشکلات روحی

چنانچه زوج به دلایل مختلفی اعم از وجود مشکلات روحی و جسمی دارای ناتوانی جنسی شده باشد زوجه این حق را دارد که در دادگاه دادخواست فسخ نکاح یا طلاق را به دلیل عسر و حرج کند.

در این مورد ممکن است زندگی مشترک زوجین در طی مدت زمانی معقول شروع شده باشد اما بر خلاف گذشت این مدت هنوز زوجه دوشیزه باشد و در چنین حالتی باید اطمینان حاصل کرد که زوج هیچ عاملی مبنی بر وجود مشکلات جسمانی زناشویی را ندارد. در این مورد دادگاه فرض را بر این می­گذارد که عدم ازاله بکارت و دوشیزه ماندن زوجه هیچ گونه ارتباطی با ناتوانی جنسی زوج ندارد و موضوع در اصل مصداق عسر و حرج نیست.

در چنین شرایطی زن نمی­تواند اقدام به طلاق کند اما اگر بتواند این موضوع را به اثبات برساند که زوج به صورت عمدی با وی هیچ ­گونه رابطه زناشویی در طی مدت زمان طولانی بر قرار نمی­کند می­تواند با مراجعه به دادگاه خانواده برای طلاق اقدام نماید که در این مورد نیز قانون حق را به وی داده و حکم به طلاق را صادر خواهد کرد.

برخی از مصادیق زنان که با وجود آن می­توانند درخواست طلاق عسر و حرج را در دوران عقد به صورت غیابی بدهند کدامند:

ترک زندگی مشترک از سوی زوج بدون وجود هیچ گونه عذر موجهی:

مواردی که زن می­تواند با آن درخواست طلاق غیابی کند:

زوجه پس از گذشت مدت زمانی که با زوج زندگی کرده حق دریافت نفقه را خواهد داشت. به نوعی می­توان گفت که نفقه یکی از حقوق مالی زوجه می­باشد که زوج باید آن را به وی پرداخت کند. هرگاه زوج برای پرداخت نفقه به زوجه در طی مدت زمان 6 ماه کوتاهی کند.

مواردی که زن می­تواند با آن درخواست طلاق غیابی کند:
مواردی که زن می­تواند با آن درخواست طلاق غیابی کند:

این موضوع در تمام شرایط صدق می­کند حتی زمانی که نپرداختن نفقه از سمت زوج به دلیل تنگدستی وی باشد. در ابتدا زن باید برای مطالبه نفقه به دادگاه مراجعه کند و در صورت عدم پرداخت از سوی زوج، زوجه می­تواند درخواست طلاق دهد. شایان ذکر است که حق دریافت نفقه از سوی زن با شرایط خاص است.

به این صورت که وی اگر در قبال شوهر عدم تمکین کند و تکالیفی که برای وی مقرر گشته را بدون هیچ دلیل موجهی انجام ندهد به عنوان ناشزه محسوب می­شود و هیچ گونه حقی را برای دریافت نفقه نخواهد داشت.

غیبت 4 ساله

زمانی که زوج به مدت 4 سال غایب بوده و هیچ اثری از وی نباشد زوجه می­تواند دادخواست طلاق بدهد. دادگاه در مدت زمان سه ماه سه نوبت آگهی با هزینه خواهان منتشر می­کند. چنانچه یک سال از اولین آگهی گذشته باشد و هیچ خبری از زوج نباشد حکم دادگاه مبنی بر موت فرضی وی صادر می­شود و زوجه می­تواند طلاق غیابی را بگیرد.

عدم پرداخت نفقه و تمامی حقوقی که مختص به زن می­باشد.

سوء معاشرت و بد رفتاری از طرف زوج.

اعتیاد زوج به هر نوع از مواد مخدر و روانگردان و یا مشروبات الکلی.

اعلام صدور حکم محکومیت به هر دلیلی که بیش از 5 سال به طول بی­انجامد.

ابتلای زوج به یک بیماری سخت و یا مسری

 

بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است:

امروزه این امر بین جامعه ما بسیار متعارف شده است که بعد از عقد نکاح تا قبل از شروع زندگی مشترک برای مدتی ادامه زندگی زناشویی را به تعویق می­اندازند که اصولا این موضوع بلاتکلیف ماندن زوجه در همین مرحله را به دنبال خواهد داشت.

بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است:
بلاتکلیف رها کردن زن در دوران عقد از دلایل طلاق است:

با تمام این بیانات باید گفت که همین دوران جزو یکی از پر اختلاف­ترین زمان برای شروع زندگی مشترک جوانان خواهد بود. در این دوران بسیار دیده شده که زوج، زوجه را به مدت چند سال بلاتکلیف رها کند. شایان ذکر است که همین موضوع در دادگاه رسمی خانواده می­تواند جزو یکی از عوامل عسر و حرج نام برده شود و این امکان را برای زوجه فرآهم آورد که بتواند در صورت نیاز اقدام به طلاق کند.

معمولا بین جوانان با وقوع چنین اختلافاتی زوج از هر گونه اقدامی برای شروع این زندگی خودداری کرده و به صورت عمد هیچ کاری برای انجام مقدمات ازدواج انجام نخواهد داد. در این دوران زوج با توجه به شدت اختلافات ممکن است همسر خود را رها کرده و رابطه خود را با وی به صورت کلی قطع کند.

سردی روابط

هنگامی که زوجه قصد ارائه اقدامات طلاق را داشته باشد باید حتما به دادگاه ثابت کند که تمامی این رفتارها از قبیل ترک زوجه، سردی در معاشرت و بلاتکلیف گذاشتن وی از سوی زوج بوده است. به بیان ساده ­تر مرد برای ادامه زندگی هیچ تلاشی از خود به نمایش نگذاشته باشد.

چنانچه مشخص شود که در این­گونه روابط سردی از جانب زوجه بوده و در اصل او سهم اساسی را در به وجود آمدن این فاصله داشته، این امکان برای وی وجود نخواهد داشت که در دادگاه مدعی شود که همسرش او را بلاتکلیف رها کرده است و در چنین شرایطی دادگاه حق را به زوج خواهد داد.

در این مورد اگر زوج در دادگاه دادخواست تمکین بدهد و زوجه در این شرایط به حق حبس خود اتکا کند در این حالت زن به هیچ وجه نمی­تواند ادعای بلاتکلیف رها شدن را داشته باشد. حق حبس را برای افرادی به کار می­برند که اعلام می­کنند تا زمانی که مهریه را به شکل کامل دریافت نکنند به زوج هیچ اجازه­ای برای ارتباط جنسی و نزدیکی را با همسرش نخواهد داد.

همانطور که گفتیم اثبات عسر و حرج برای زوجه به خصوص زمانی که عقد نکاح صورت گرفته و زندگی مشترک شروع نشده باشد بسیار دشوار است به جز در مواردی خاص همچون زمانی که به مدت طولانی از عقد نکاح گذشته و زوج وی را بلاتکلیف رها کرده باشد که در چنین شر ایطی زوجه باید با استناد به یکی از شروط دوازده­گانه عقد برای مطلقه نمودن خود اقدام به عمل بیاورد.

عقیم بودن یا عوارض جسمی

در شروط دوازده گانه نیز بر اساس همین اصل که اعلام می­کند اگر پنج سال از زندگی مشترک گذشته باشد و زوجه به دلیل عقیم بودن زوج یا عوارض جسمی دیگر صاحب فرزندی از وی نشود می­تواند دادخواست طلاق بدهد. اما این شرط در تمامی موارد مصداق نداشته و تنها این امکان در سایر شرط ­های موجود در دوران عقد وجود دارد.

بر این اساس به دلیل این که طلاق در دوران عقد بسیار سخت است چنانچه زنی برای گرفتن طلاق مصر باشد و هیچ راهی را برای ادامه زندگی با زوج متصور نشود تا حدودی مرسوم شده که از راه ­هایی همچون مطالبه مهریه، مطالبه نفقه و یا با اتکا به حق حبس خود یک اهرم فشاری را در دست می­گیرد تا به زوج فشار بیاورد که برای طلاق راضی شود.

در چنین شرایطی زوج هم برای طلاق توافقی راضی شده و در صورتی که زوجه تمامی مهریه را که حق وی بوده در ازای توافق طلاق بذل کند یا با یکدیگر بر سر قسمتی از مهریه توافق کنند و باقی مانده را در راستای طلاق بذل کند زوج به طلاق توافقی رضایت خواهد داد.

تمامی این شرایطی که ذکر شد برای زنی که از همسر خود حق طلاق را گرفته باشد صدق نمی­کند بلکه هنگامی که زوجه وکالت طلاق را از همسرش دریافت کرده باشد می­تواند با استفاده از طلاق توافقی و انتخاب وکیل برای همسرش خود را مطلقه ساخته و از قید زوجیت رها سازد که در چنین شرایطی به دلیل داشتن وکالت طلاق دادگاه رای را به نفع وی صادر خواهد نمود.

آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟

در این نوع از طلاق بحثی که بسیار می­تواند حائز اهمیت باشد نوع طلاق آن است. بر حسب مقررات قانونی و احکام فقهی طلاق را می­توان به دو دسته متفاوت بائن و رجعی تقسیم کرد. معنای طلاق رجعی به این صورت است که زوج در مدت زمانی که به عنوان عده برای زن در نظر گرفته خواهد شد در صورتی که از جدایی منصرف گردد

و قصد آشتی را داشته باشد می­توانند دوباره به زندگی مشترک خود باز گردند. اما در طلاق بائن این امکان وجود ندارد و زوج حقی را برای برگشت نخواهد داشت. معمولا در چنین شرایطی طلاق بر مبنای عسر و حرج را طلاق رجعی نمی­خوانند چون اگر زوج بتواند دوباره به زندگی مشترک برگردد در واقع هیچ رفع اثری از زوجه نخواهد شد که نتیجه این عامل بی اثر ماندن تلاش­های زوجه برای طلاق است.

آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟
آیا طلاق عسر و حرجی قابل رجوع است؟

موضوع عسر و حرج در عقد موقت

موضوع عسر و حرج تنها برای عقد و ازدواج دائم صدق نمی­کند بلکه در مواردی که زوج و زوجه ازدواج موقت را برای خود برگزیده باشند و هنگامی که ادامه این زندگی برای زوجه همواره با سختی و مشقت همراه باشد و وی بتواند در دادگاه خانواده این موضوع را به اثبات برساند قاضی دادگاه نیز این امکان را به وجود می­ آورد که با حکم به اجبار، زوج راهی بجز بذل مدت زمان باقی­مانده از زوجیت خود و همسرش نخواهد داشت و چنانچه این اجبار بر وی بی تاثیر باشد دادگاه حکمی را برای انحلال زوجیت و قطع مدت باقی مانده از ازدواج موقت آنان صادر خواهد نمود.

موضوع عسر و حرج در عقد موقت
موضوع عسر و حرج در عقد موقت

گاهی اوقات در مواردی خاص دیده شده که دلیل وقوع عسر و حرج در زندگی زناشویی عدم ایفای وظایف زناشویی از سوی زوج باشد که زوجه در چنین شرایطی می­تواند با تکیه بر این موضود در محضر دادگاه تقاضای طلاق را به دلیل عسر و حرج کند و باید گفت که اگر این عامل ثابت شود دادگاه نیز رای به طلاق را در زوجین صادر خواهد نمود.

درجات عسر و حرج کدامند:

برای موضوع عسر و حرج باید گفت که درجات مختلفی وجود دارد از جمله آن عبارت است از:

بعضی وقت­ها این امکان وجود دارد تا کار به اندازه­ای سخت شود که انجام آن برای زوجین غیر قابل تحمل باشد. این موضوع را در اصطلاحات تخصصی زیر عنوان تکلیف مالایطاق قرار می­دهند. گاهی اوقات ادامه زندگی با یکدیگر امری نیست که آن را بتوان غیر مقدور خواند اما ادامه آن موجب مشقت بسیار برای افراد خواهد شد که این موضوع را نیز در زیر عنوان تکلیف مالایطاق قرار خواهند داد.

اما در شرایطی نیز ممکن است ادامه زندگی مشترک زوجین با یکدیگر امری مقدور باشد و موجب مشقت برای زوجه را فراهم نیاورد اما ادامه آن باعث به وجود آمدن ضرر و زیان­های بسیار شود که این گونه از عسر و حرج را در زیر عنوان قاعده لاضرر قرار خواهند داد. در مواردی نیز ممکن است این کار مقدور باشد اما به دلیل دشواری فراوانش مشقت­ های زیادی را برای افراد به وجود بیاورد به نوعی که عرفاً غیر قابل تحمل باشد که این مورد نیز در زیر عنوان لا حرج قرار خواهد گرفت.

آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر می­توان تقاضای طلاق نمود:

بر اساس قوانینی که در مورد عقد وجود دارد زمانی که عقد نکاح بر زوج و زوجه خوانده شود تمامی حقوقی که ذکر شد را باید رعایت کرده و تکالیف خود را نسبت به یکدیگر برقرار کنند.

در این مورد اگر زوج نسبت به پرداخت نفقه که حق قانونی و شرعی زوجه می­باشد کوتاهی کند، زوجه می­تواند با مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست مطالبه نفقه احقاق حق کند. در چنین شرایطی اگر از سوی زوجه موضوع کوتاهی زوج در پرداخت نفقه به اثبات برسد در دادگاه و توسط قاضی مبلغ نفقه معین شده و زوج را ملزوم به پرداخت آن می­کنند.

آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر می­توان تقاضای طلاق نمود:
آیا در صورت عدم پرداخت نفقه در دوران عقد و قرار گرفتن در عسر و حرج به علت رفتار خانواده همسر می­توان تقاضای طلاق نمود:

در این مورد اگر اجبار به پرداخت نفقه از سوی دادگاه بر زوج کارساز نباشد و وی به هر دلیلی که می­تواند ناتوان بودن زوج در پرداخت نفقه باشد مبلغ مشخص شده را به زوجه نپردازد دادگاه این حق را برای زوجه در نظر گرفته تا بعد از آن با توجه به این ادله تقاضای طلاق نموده و قاضی نیز حق را به وی خواهد داد این در حالتی است که زوج هیچ گونه رضایتی در این باره نداشته باشد اما محکوم شده و ملزم به اجرای قوانین می­باشد.

نتیجه گیری:

در حالت کلی باید نتیجه گرفت که همه موارد مورد بررسی و داشتن حق طلاق تماماً باید در دادگاه صالح رسیدگی شود. به دلیل این که این موضوع جز مواردی است که حتما نیاز به تفحص در دادگاه دارد به هیچ عنوان نمی­توان به صورت مطلق اعلام کرد که با وجود کدامیک از موارد و مشکلات موجود در زندگی زناشویی حق طلاق برای زوجه صادر خواهد شد. باید گفت که مبحث طلاق، مهریه، حضانت فرزندان، انحلال نکاح و موضوعات دیگر تماماً به صورت زنجیره­وار به یکدیگر متصل بوده و جدایی ناپذیرند. به نوعی که وجود یکی از این موارد می­تواند تاثیر بسزایی در روند پرونده داشته باشد.

در این زمینه نیازمند مشاوره هستید؟

نام و شماره تماس خود را وارد کنید تا کارشناسان ما با شما تماس بگیرند:

    نام شما

    شماره تماس شما

    دیدگاهتان را بنویسید

    • 09121304085
    • Afshinzima32501@gmail.com
    • فرشته،خیابان خیام،نبش قرنی،، خیابان سپهبد قرنی
    • روش های همکاری با ما
    • قوانین و مقررات
    • پرونده های جنجالی

    گروه وکلای راهیان عدالت آماده ارایه انواع خدمات مشاوره و قبول وکالت در تمامی حوزه ها می باشد. 

    ما با سابقه درخشان در این حوزه فعالیت میکنیم و معتقدیم حق گرفتنیست!

    مشاوره سریع حقوقی و وام